پاتريشيا آركت كه از قطعيترين برندگان امسال هم بود روي سن با مادران، شهروندان و مالياتدهندگان از تساوي دستمزد و حقوق يكسان حرف زد و مريل استريپ با سوتي ملايم و كفي بلند او را همراهي كرد.
7فاز: کدام کانال؟... بازي با حدس و گمان برندهها و پيشبيني جوايز آغاز ميشود و با غرولند يا تقدير از انتخابهاي آکادمي اسکار ادامه مييابد. بحث سر اجراي مجريان و ابراز عقيده درباره لباس و سر و وضع مهمانان و کيفيت مراسم و شوخيها و... برنامه ثابت چند روز پيش از مراسم تا چند روز پس از مراسمِ سينما دوستهاست. مراسم اسکار مهمترين گردهمايي سينماييست. در حکم جشني پر زرق و برق که عيش سالانه سينمايي مردم را کامل کند. اين ربطي به رضايت يا عدم رضايت از انتخابها با اصولا سياستهاي اسکار ندارد. هر سال اواخر زمستان، جمعيت کثيري از مردم دنيا به تماشاي خرام دلبرکان و ژستهاي آنچناني جنتلمنهاي محبوبشان روي فرش قرمز مينشينند، از جايزه گرفتن ستاره يا هنرمند مورد علاقهشان ذوق ميکنند و از ناکامياش آه ميکشند. امسال اما يک سوال تازه سرفصلِ همه ديالوگهايي بود که حول و حوش اسکار ميچرخيدند. کدام کانال مراسم را پخش ميکند؟ از آنجايي که کانالهاي مرسوم و ثابت هرساله امسال پخش مراسم را تدارک نديده بودند، خيليها از حضور پاي تلويزيون و مشارکت زنده در مراسم جا ماندند و چه حيف! نه از آن نظر که مراسم امسال ويژگي آنچناني داشت. از آن رو که ديدن اسکار براي عشاق سينما فارغ از اهميتش، يک مراسم آييني است. هر چقدر هم که نااميد کننده پيش برود فرقي نميکند. مثل جشن آخر سال مدرسهاي ميماند که دانشآموزان سرشان برود حاضر نيستند کيف حضورش را از دست بدهند.
اسکار امسال با مرور تصاويري از تاريخ سينما آغاز شد. شارون استون پاي راستش را از روي پاي چپش بلند کرد و همزمان که آن لبخند شيطاني معروف را تحويلمان ميداد روي صندلي آرام گرفت و نيل پاتريک هريس وسط تصوير کاترين ترمل که در کلاسيکترين نماي غريزه اصلي روي پرده نقش بسته بود، ظاهر شد. با خودمان گفتيم اوه! اسکار تند و تيزي بايد باشد که اينطوري بيپروا آغاز ميشود. اما او که گويا قصد کرده بود مراسم را با حداقل شوخي و طنازي پيش ببرد، برنامه را با متلکي درباره عدم حضور ستارگان سياهپوست در ليست بازيگران آغاز کرد. چيزي که پيش از اين هم در رسانهها زياد به آن اشاره شده بود. اين مجزا کردنِ سياهان از سفيدها خودش يک رفتار نژادپرستي محسوب نميشود؟ آنها فارغ از رنگ پوستشان ستاره هستند ديگر. دنيا پس کي ميخواهد دست از اين برچسب زدنها بردارد؟
هشتاد و هفتمين مراسم اسکار، در يک فضاي فانتزي / سينمايي (چه در دکور و چه در کليپهايي که به نمايش در آمدند) با آرامش و کمترين حاشيه و کمترين خطابههاي سياسي/اجتماعي ادامه يافت. بيشتر از نامزدهاي بهترين فيلم، اسم پنجاه طيف گري شنيده شد که عجيب هم نيست. يکي از پرسر و صداترين کتابهاي اين سالها، به تصوير کشيده شده و بخاطر رويکرد جنسي پيچيده و نامتعارفش حسابي سر زبانها افتاده است. خلاصه که اين روزها همه از سايههاي آقاي گري حرف ميزنند چه در محافل خصوصي و چه در رسانهها و چه توي سالن دالبي تياتر. داکوتا جانسون زيبا هم در نتيجه حسابي روي بورس است اما باعث نميشود چشممان از تماشاي مادرش با اينکه هيچ نشاني از آن زيبايي دريده قديمي در او باقي نمانده، جا بماند. اصلا فارغ از کيفيت فيلم و اجراي داکوتا، همين حضور دختر در کنار ملاني گريفيث در مراسم اسکار امسال ما را بس.
پاتريشيا آرکت که از قطعيترين برندگان امسال هم بود روي سن با مادران، شهروندان و مالياتدهندگان از تساوي دستمزد و حقوق يکسان حرف زد و مريل استريپ با سوتي ملايم و کفي بلند او را همراهي کرد. جي. کي. سيمونس خيلي مهربانتر از فلچر گوشزد کرد اگر به اندازه کافي خوششانس هستيد که پدر يا مادرتان هنوز در قيد حيات هستند با آنها همين حالا حرف بزنيد. کامن و جان لجند اشک خيليها را توي سالن و بيشتر از آن را توي خانههايشان در آوردند و گراهام مور به همه بچههايي که احساس متفاوت بودن دارند، يادآوري کرد قدرش را بدانند.
وقتي جولي اندروز پس از اجراي دلنشين و متواضعانه ليدي گاگا روي صحنه آمد، وقتي تمام حضار به احترام مارياي زيبا که هنوز هم در هشتاد سالگي همانقدر درخشنده است، ايستادند و او ابراز کرد باور نميکند از آواي موسيقي پنجاه سال گذشته است، سيما و صداي او مصداق روشني بودند بر ادعاي مريل استريپ که گفته بود زندگي ما از فيلمها تاثير مي گيرد و آنها قسمتي از روح و جان ما را با دنيا سهيم شدهاند. از اين فراتر برويم: سينما نقطه تلاقي قلبهاي ماست و در اين درهمتنيدگي سرنوشت آنها و ما کيفي هست که حيف است با گير دادن به شوخيِ از قضا بامزه شان پن با ايناريتو لکهدارش کنيم. هنوز چيزي از مراسم نگذشته است که نويسندهاي تماشاي فيلمهاي شان پن را تحريم ميکند و کلي از رسانهها مزاح بامزه او را با کارگردانِ قديميِ خودش، سخيف و نژادپرستانه جلوه ميدهند و ... اي واي! نکند در اين ازدحام کمپينهايي که مثل قارچ در جهانمان رشد ميکنند شوخطبعي و ظرافت را يادمان رفته باشد؟ نگران کننده است فرداي بزرگترين جشن سينمايي سال با آنهمه خنده بزرگ و چشمان براق و موهاي آراسته و خوشکات نقرهاي تا سياه و لباسهاي براق و رنگي اينهمه اعلان در نکوهشِ چيزي صادر شود که بطور روشني يک بامزگي از قضا خيلي هم چسبناک با يک دوست قديمي بوده است. نکند دنيا لذت بردن را از ياد برده باشد؟ آنهم از جشني که اولش جودي گارلند را با آن پيراهن آبي و کفشهاي قرمز نشانمان داده؟ ايناريتو خودش هم ميداند شان پن سر به سرش گذاشته. پياز داغ ماجرا را زياد نکنيم.
بهترين استايل امسال؟ دوربين از کفشهاي قرمز جلو بازش تراولينگ کرد تا بالا. پيراهن ژيوانشي چاکدار و دکلته قرمز غليظ در تضاد کامل با رنگ شيري و درخشان پوستش در حاليکه روي اندام تراشيدهاش حسابي خوش نشسته بود را مرور کرد تا به صورتش رسيد. خيلي ساده موها را جمع کرده بود و زيبايي تمام و کمال صورتش را برجستهتر کرده بود. ديگر خبري از دختر عروسکي قديمي نيست. رزاموند پايک با خودش ايمي اليوت را هم به مراسم آورده بود. اين هم مصداق ديگري بر حرف مريل استريپ. راستي جاي مردي که از آن باربي ملوس، همچين زن فريبنده و نامکشوفي را بيرون کشيد در مراسم خالي نبود؟