یادداشت نویسنده 7فاز درباره همایون شجریان
7فاز: اگر ميخواهيد دستتان بيايد كه چقدر مردم دوستش دارند، بايد يك سر به كنسرتش ميزديد. اينكه ميگويند اثري براي همه گروههاي سني است را ميتوانستيد به چشم ببينيد. بازه سني مخاطباني كه به كنسرت چرا رفتي؟ همايون آمده بودند و داشتند از تكتك لحظات لذت ميبردند بين 9 تا 70 سال بود. آدمهايي كه از نحوه پوشششان متوجه ميشديد متعلق به گروههاي فرهنگي و قشرهاي مختلف جامعه هستند.
7فاز: نميخواهيم بگوييم که نام پدرش، محمدرضا شجريان اصلا در محبوبيتش تاثير نداشته که واقعيت ندارد. به هر حال شجريان پدر از همان اوايل انقلاب وقتي به موج مردم پيوست و با چاووش سرودهاي انقلابي اجرا کرد، مهرش را براي ابد به دل مردم انداخت. صدايش هم که سال به سال پختهتر شد و تواناييهاي آوازياش بيشتر و به جايي رسيد که ميشود گفت در تاريخ موسيقي ايران همتا ندارد. اما شجريان پسر چند سالي است که جداي از محبوبيت خانوادگي براي خودش طرفداران زيادي پيدا کرده است. اين را از کنسرت آخرش ميگوييم که ديگر صداي کساني که براي اجراي پاياني تقاضاي مرغ سحر داشتند کمتر شده بود و حالا همپاي آنها کساني بودند که فرياد ميزدند چرا رفتي؟ را دوباره بخوان.
دوستي معتقد بود که رفتن به کنسرت چرا رفتي؟ عين ويروس واگيردار گريبان همه را گرفته و رفتناش نشانه جوگيري است. اينکه واقعا چرا از اين آلبوم آخر تا اين اندازه استقبال شده است، نميدانم. همايون آلبومهاي بهتر از اين هم از نظر آهنگسازي و تکنيکهاي آوازي دارد اما در نه فرشتهام نه شيطان انگار به يکجور مخاطبشناسي هم رسيده است. براي آن دسته از دوستاني که فکر ميکنند چرا رفتي؟ به خاطر کثرت استفاده ميان عوام و خواص دستمالي شده، يک مثال خوب وجود دارد. سالهاست قطعه هتل کاليفرنياي گروه ايگلز در سيديهاي سلکشن موسيقي همه کافيشاپها وجود دارد. همه از شنيدنش لذت ميبرند اما همين قطعه را براي يک تازهوارد هم که عشق موسيقي است و احيانا سر از گيتار و ملودي هم درميآورد بگذاريد، کيف ميکند. محبوبيت يک قطعه موسيقي لزوما دليل بر عامهپسند بودنش نيست. گاهي آنقدر همه چيز با هم چفت شده است که مخاطب از هر قشري که باشد نميتواند جلويش مقاومت کند. چرا رفتي؟ و آلبوم نه فرشتهام نه شيطان هم چنين خاصيتي دارد.
اگر ميخواهيد دستتان بيايد که چقدر مردم دوستش دارند، بايد يک سر به کنسرتش ميزديد. اينکه ميگويند اثري براي همه گروههاي سني است را ميتوانستيد به چشم ببينيد. بازه سني مخاطباني که به کنسرت چرا رفتي؟ همايون آمده بودند و داشتند از تکتک لحظات لذت ميبردند بين 9 تا 70 سال بود. آدمهايي که از نحوه پوشششان متوجه ميشديد متعلق به گروههاي فرهنگي و قشرهاي مختلف جامعه هستند. مخاطبان کنسرت چرا رفتي؟ فقط از قطعات موسيقي لذت نميبردند آنها از حضور در کنسرت همايون خوشحال بودند. مردم ايران براي يکسري چيزها به اندازه صداي خوب و حرفهاي بودن خواننده احترام قائلند. مثلا دوست دارند هنرمندشان به اصطلاح مردمي باشد. اگر جوان است با سر پرغرور جلوي مردم نايستد و اگر پير است منت سالهاي رفته عمرش را سر کسي نگذارد. همايون شجريان محجوب و آرام است. آنقدر که وقتي قرار ميشود روي سن دو کلمه خارج از اجرا صحبت کند، صدايش به سختي به گوش ميرسد و نميتواند جملات را شيوا و رسا ادا کند. (باورتان ميشود کسي که قدرت صدايش و تحريرهايش تنه به کارهاي پدرش، استاد آواز ايران ميزند موقع حرف زدن روي سن صدايش با ميکروفون هم به زور شنيده ميشود؟) با اين حال مردم همين چيزها را در موردش دوست دارند. بزرگترها حس ميکنند شرم حضور دارد. جوانترها از چهره گرم و لبخندهاي صميمياش خوششان ميآيد. آنقدر محبوب است که وقتي قطعه مردان خدا را که در اصل با صداي شهرام ناظري ميان مردم گل کرد به سبک خودش ميخواند، کسي دلگير نميشود. نوستالژي و خاطرات کسي به هم نميريزد. به انتخابش احترام ميگذارند. و با وجود همه جوانياش قدر هنرش را و حمايتهاي مردم را ميداند. از اينکه جايگاهش کجاست و براي نگهداشتنش بايد چه کار کند، آگاه است. اين است که حتي حضور محمدجواد ظريف، وزير امورخارجه ايران در شب آخر کنسرتش نتوانست همايون را تحتالشعاع قرار دهد. اين را هم در نظر داشته باشيد که ظريف از محبوبترين سياستمداران ايران است و مردم وقتي متوجه حضورش شدند کلي هم تشويقش کردند اما در مقابل تشويقهاي کساني که در طول کنسرت 3-4 بار به احترام همايون جوان بلند شدند و دست زدند، خيلي هم به چشم نميآمد. همايون بعد از اجراي دومين قطعه درباره حضور ظريف با ظرافت تمام حرف زد. مثل خيلي از هنرمندان حرکات نمايشي انجام نداد که بخواهد کنسرتش را تقديم کند يا قطعهاي به افتخارش اجرا کند. برخورد همايون با ظريف، کاملا از موضع برابر بود. از جايگاه مردم ايران با او صحبت کرد: سالهاي سال هنرمندان زيادي براي معرفي هنر و فرهنگ اين مرز و بوم به دوستداران هنر ايراني در خارج از کشور زحمتهاي بسياري کشيدند. هنرمندان تلاش کردند که سفيرهاي خوبي براي معرفي ايران باشند و فرهنگ را به گونهاي معرفي کنند که باعث سربلندي کشورمان باشد و چهره واقعي فرهنگ ايراني را به جهانيان نشان بدهند. امشب ميزبان دکتر جواد ظريف در اين کنسرت هستيم و براي ايشان آرزو ميکنيم آنطور که به نفع ايران و باعث سربلندي مردم ايران است، موفق شوند. همين.
از آن طرف همايون ابداعات خودش را هم دارد. نمونهاش را به زودي در تيتراژ فيلم آرايش غليظ خواهيد ديد. وقتي با همراهي گيتار برقي آواز ميخواند يا در همين اجراي آخر که گيتار هم در يک کنسرت موسيقي سنتي حضور داشت. اما برعکس خيلي از موزيسينهايي که کار تلفيقي ميکنند، اصلا نميخواهد جار و جنجالي به راه بياندازد يا مثلا موجي ايجاد کند و از اين راه نامش را بيشتر سر زبانها بياندازد. انقدر موسيقياش متين است که مخاطب متعصب موسيقي سنتي را ناراحت نکند و در ضمن بتواند شنوندگان با سليقههاي بيشتري را هم جذب کند.
خوب است که همايون بدون ادا و اصول بلد است دل مردم را به دست بياورد و کنار قطعات دلنشيني که ميخواند هميشه حضور دلنشيني هم دارد.
...............................
اين مطلب قبلا در روزنامه هفت صبح کار شده است.
صوفيا نصرالهي