یادداشت پویان عسگری درباره «بازی مالی» آرون سوركین و «لوگان لاكی» استیون سودربرگ
بهترين فيلم سال 2017 با ساختاري دقيق و ديالوگهايي درخشان كه افواه هوشمند و داستانشناسانِ خبره را مدهوش ميكند و شبيه به هر داستان ماندگار ديگري در نهايت، به استعارهاي از داستانگويي تبديل ميشود؛ «بازي مالي» اولين فيلمِ مهمترين فيلمنامهنويس معاصر سينماي آمريكا، آرون سوركين.
7فاز:
درباره «بازي مالي» آرون سوركين: قصهاي كه به تدريج با تمركز بر جزئيات، شخصيتهاي فرعي و حساسيتهاي انسانيِ پيرامون يك فرديتِ ويژه شكل ميگيرد (همچون يك دست از بازي پوكر) و با پافشاري بر اصول انساني بدل به داستاني اخلاقي درباره شرافت ميشود. در نهايت عقلانيت و وقارِ خالق كه از هوش سرشارش در كالبد شخصيت اصلي داستان ميدمد و نگرشي متضاد و مسئلهساز در مواجهه با ارزشهاي دنياي خرفت امروز و آدمهاي ابلهاش ميآفريند. بهترين فيلم سال 2017 با ساختاري دقيق و ديالوگهايي درخشان كه افواه هوشمند و داستانشناسانِ خبره را مدهوش ميكند و شبيه به هر داستان ماندگار ديگري در نهايت، به استعارهاي از داستانگويي تبديل ميشود؛ «بازي مالي» اولين فيلمِ مهمترين فيلمنامهنويس معاصر سينماي آمريكا، آرون سوركين.
درباره «لوگان لاكي» استيون سودربرگ: استيون سودربرگ سالها است كه ديگر فقط يك فيلمسازِ فنسالار نيست. او در گذر زمان و بواسطه تجربهگري در فرمهاي مختلف فيلمسازي، به كارگرداني جامعالاطراف و حكيمگونه بدل شده كه پيچيدهترين تكنيكهاي كارگرداني و ديريابترين شگردهاي داستانگويي را به سادهترين شكل ممكن به تماشاگر منتقل ميكند. در اين ميان ژانرها و گونههاي مختلف فيلم براي او صرفا ابزار و وسيلهاي هستند كه تجربيات و مشاهدات زيستهاش را در پيوند با استتيك برآمده از روحيه فيلمسازي آمريكايي، همچون كارگردانان متواضع و عاقل و عياش سينماي كلاسيك آمريكا (در راس همهشان هاوارد هاكس كبير) در قالب يك داستان سرگرمكننده براي تماشاگر روايت كند. فيلمهاي متاخر سودربرگ در اين دو دهه (از «ارين براكوويچ» و «يازده يار اوشن» تا «گرلفرند اكسپرينس» و «مجيك مايك») آنقدر گشادهرو و آسانگير (به معناي خوبش) و خوشمشرب بودهاند كه كمتر منتقد و تماشاگري آنها را جدي گرفته است. اما به تماشاي «لوگان لاكي» بنشينيد و غرق در لذتي شويد كه هيجانِ يك فيلم دزدي/سرقتي به مخاطبش ميدهد. شكلِ «سهل و ممتنع» و سرگرمكنندهاي از فيلم كه سينماي جريان اصلي آمريكا مدتها است آن را فراموش كرده. جايي كه سودربرگ داستان خود را با يك رابطه پدر و دختري دلنشين، در اوج سادگي آغاز ميكند و با بسط آن به تِمهاي برجسته سينماي آمريكا («تشكيل گروه»، «در جستجوي ثروت» و «دور زدن سيستم/قانون») و بازگشت به موقعيت عاطفي پدر و دختر، آخرين دريافتش از ملزومات زيست طبيعي آدميزاد را به ميانجيِ فرمول/الگويي بديهي اما كمياب و دور از دسترس و فهمِ فيلمبينهاي امروزي، با دريغ و اداي دين نسبت به تاريخ سينماي آمريكا (با ارادت ويژه به فيلمهاي هاكس و «ماجراي توماس كراون» نورمن جويسون) ابراز ميدارد؛ شرافت مردانه + مكنت زنانه + رابطه عاشقانه = زيست انساني ...
پويان عسگري