«اكجا/Okja» بونگ جون-هو
اين ساخته تازه فيلمساز كرهاي، بونگ جون-هو، «فيلم جانوري» تازه او و شبيه به «ميزبان» (2006) به كارگرداني خودش است. همينطور يك ماجراجويي اكشن خانوادگي دوست داشتني درباره يك دختر و خوك اسبآبيمانند غول پيكر اوست. اين فيلم هيجانانگيز، دلنشين و خوش قلب، دقايقي دلگرمكننده و پرظرافت را به تماشاگرانش ميدهد
7فاز:
«شگفتزده/Wonderstruck» تاد هينز
يأسزده يا حتي كسالتزده توصيفات دقيقتري از حس من پس از نشستن پاي اين فيلم فانتزي بيش از حد خودآگاه، مصنوعي و شلوغ تاد هينز هستند. در اينجا با روايتي دوسويه، دو داستان كه در دورههاي زماني متفاوتي ميگذرند، درباره كودكاني ناشنوا مواجه هستيم كه تنها و ناراضي از خانه به طرف خيابانهاي روشن نيويورك در جست و جوي معنا و پاسخ به راه ميافتند. پس از تماشاي دقايقي درمييابيم كه نسخه بروز و فراختر اما كمتر سرگرمكننده فرنچايز "شب در موزه" چيزي است كه مقابل چشمانمان است. «شگفتزده» گاها دوست داشتني اما در بيشتر دقايق حالتي خودفروشانه و زيادهرو دارد.
«بيعشق/Loveless» آندري زوياگينتسف
«بيعشق» روايت پررمز و راز، وحشتآور و سرد فاجعهاي روحي است. درامي با سر و شكل موقر يك تريلر جنايي. فيلم واجد يك نيروي هيپنوتيزمكننده و ابهامي تابنياوردني است كه تا پايان حفظ ميشود. اين داستاني از روسيه مدرن است كه مردمانش در اختيار نيروهاي ظالم هستند، جهاني بيعشق مثل سيارهاي كه منابع كافي براي زندگي بشر را ندارد، جايي كه نياز طبيعي به بقا سركوب شده يا به مطالبهاي بيانتهاي آرزومندانه مقام، پول و آزادي تبديل شده است. اين فيلم با غيرقابلتصورترين بحرانها تماشاگر را به مبارزه ميطلبد و شايد هم پرهيزگاري ازلي و خشنودي انسان از زندگي در خانواده را به چالش ميكشد.
«120 ضربه در دقيقه» رابين كامپيلو
كامپيلو فيلمي با گروه بازيگران درجه يك و مشتاق درباره جنبش Act Up در فرانسه اواخر دهه 1980 ساخته است. حركتي مستقيم و روياروشونده كه خواستار تحقيقاتي فوري و گسترده بر بيماري ايدز بود. فيلم به گونهاي متقاعدكننده، مرثيه، تراژدي و ضرورت حيات و رضامندي جسورانه را با هم تلفيق كرده است. فيلمي خوب درباره عشق، زندگي و دوستي كه با مستند «چگونه از يك طاعون جان سالم به در ببريم»، درباره Act Up در ايالات متحده قابل مقايسه است. اين فيلم دربردارنده همان چيزي است كه عنوانش بر آن اشاره دارد: يك ضربان قلب. سرشار از حيات سينمايي.
«مهيب/Redoubtable» ميشل هازاناويشس
«مهيب» فيلمي بامزه، جذاب و متعادل است كه كلاهگيس رنگارنگ خود را بسان جامهاي زنانه بر تن مد قديم ميكند. فيلم درباره ژان-لوك گدار كه لويي گرل به شكل حيرتانگيزي در نقش او ظاهر شده و عزم ظفرمندانه او در دهه 1960 است. گدار خودش اين را "ايدهاي بسيار احمقانه" براي يك فيلم خوانده است- شايد به اين دليل كه با تماشايش حسي پيدا ميكنيد كه گويي او از دنيا رفته باشد. اما او هنوز زنده است، هنوز فيلمهاي تحسينشدهاي ميسازد. شايد بهتر بود ميگذاشتيم گدار نسخه خودش را از كتاب همسر قبلياش بسازد. اگر خودش روزي فكر ميكرد اين كاري است كه ميخواهد انجام دهد.
The Square روبن اوستلوند
هجويه متهورانه سوررئال The Square يك موزه هنرهاي معاصر را به قلب رويدادهاي عجيب و خارج از عادت {جي.جي} بالاردي تبديل ميكند. آنجا محلي است كه قصور فردي مهم تمام يك جامعه را طي يك فروپاشي عصبي جنبنده آلوده ميكند. «مربع» به اندازه ساخته قبلي كارگردانش، «فورس ماژور» شفافيتي سلاحگونه ندارد. اما هدفش انداختن فكهاي تماشاگران متعجب به زمين است كه در آن موفق هم ميشود. اوستلوند شايد در ساخت اين فيلم تحت تاثير روي اندرسون يا شايد لارس فون تريه بوده است. قطرهاي از بونوئل هم اينجا وجود دارد؛ اما امضاي شخصي اوستلود واضح است: سينما در اوج مهارت.
«اكجا/Okja» بونگ جون-هو
اين ساخته تازه فيلمساز كرهاي، بونگ جون-هو، «فيلم جانوري» تازه او و شبيه به «ميزبان» (2006) به كارگرداني خودش است. همينطور يك ماجراجويي اكشن خانوادگي دوست داشتني درباره يك دختر و خوك اسبآبيمانند غول پيكر اوست. اين فيلم هيجانانگيز، دلنشين و خوش قلب، دقايقي دلگرمكننده و پرظرافت را به تماشاگرانش ميدهد و زندگي جادويي كاراكترهايش در كنار هم را در كوهستانهاي كره نمايش ميدهد. ساز و كار روايي فيلم به نوعي با كينگ كونگ قابل مقايسه است؛ اما كمتر بزرگسالانه و كمتر به شكلي آشكارا عامدانه. ساخت ديجيتال Okja به خودي خود با مهارتي مثالزدني انجام شده است. انرژي خالص و دوستداشتني بودن فيلم به تنهايي از آن لذتي ماندگار ميسازد.