یادداشت پویان عسگری درباره اورسن ولز، ان بكستر و «امبرسونهای باشكوه»
دو زيبارو در پشت صحنه يكي از قدرناديدهترين شاهكارهاي تاريخ سينماي آمريكا؛ «امبرسونهاي باشكوه». اورسن ولز نابغه و گريزان از جمع در كنار ان بكستر در ابتداي دوران كارياش. تنها فيلم ولز كه او جلوي دوربين به عنوان بازيگر حضور ندارد و بر وسوسه ديده شدنش غلبه كرده است.
7فاز: دو زيبارو در پشت صحنه يكي از قدرناديدهترين شاهكارهاي تاريخ سينماي آمريكا؛ «امبرسونهاي باشكوه». اورسن ولز نابغه و گريزان از جمع در كنار ان بكستر در ابتداي دوران كارياش. تنها فيلم ولز كه او جلوي دوربين به عنوان بازيگر حضور ندارد و بر وسوسه ديده شدنش غلبه كرده است. «امبرسونهاي باشكوه» در بداعت و صناعت، چيزي كم از فيلم قبلي ولز «همشهري كين» ندارد. استفاده خلاقه از گفتار متن در كنار فيلمبرداري خيرهكننده استنلي كورتز فيلمي را سبب شدهاند كه با قرار گرفتن در جايگاه رفيع بهترين ملودرام تاريخ سينماي آمريكا، در حكم منبع الهام بسياري از فيلمسازان بعدي بوده است. از داگلاس سيرك و ملودرامهاي سبكپردازانهاش تا «دوران مهرورزي» جيمز. ال. بروكس و «خودكشي باكرهها»ي سوفيا كوپولا. همانطور كه ميزانسنهاي جادويي و بيانگر ولز تاثيرش را بر اساتيد همدورهاش گذاشت. مشخصا طنين و تاثير سكانس رقص شاهكار فيلم را ميتوان در صحنه رقص معروف «محبوبم كلمانتاين» جان فورد مشاهده كرد و غرق در لذت شد.
داستان حماقت و لجاجت تهيهكنندگان با ولز بر سر «امبرسونهاي باشكوه» را همه ميدانند. كه در غيبت ولز، فيلمش را سلاخي كردند و راشهاي آن را در اقيانوس ريختند. اما در حالت فعلي و با وجود تمام كمبودها و پرشها هم، امكان رهايي از جادو و افسون فيلم وجود ندارد. جايي كه دو سال قبل از شاهكار وينسنت مينهلي «مرا در سنت لوييس ملاقات كن»، اورسن ولز كبير با اقتباس از داستان بوت تاركينگتن، راوي داستان يك خانواده قرن نوزدهمي در شهري كوچك ميشود. فيلم اوج توجه و ذوق ولز به «كلاسيسيسم» را نشان ميدهد آن هم در شرايطي كه يك سال قبل از آن، ولز با «همشهري كين» به حد اعلاي «باروك» رسيده بود. اندرو ساريس اعتقاد دارد كه رابطه «همشهري كين» با «امبرسونهاي باشكوه»، مثل رابطه «دون جوواني» با «عروسي فيگارو» موتزارت، يا «جنگ و صلح» با «آناكارنينا»ي تولستوي ميماند. يعني «امبرسونهاي باشكوه» خالصتر و متمركزتر از «همشهري كين» با ويژگيهاي نمايشي و بيانگر است. دو شاهكار كه مبنا و رويكرد متفاوتي دارند و البته به اندازه هم و به ميزان شايستگيشان در نزد منتقدان ارج و قرب نديدهاند. «امبرسونهاي باشكوه» را كمتر كسي ديده و «همشهري كين» هم به دليل بيش از حد معروف بودن، ناديده گرفته ميشود!
ان بكستر آنقدرها هم بازيگر بزرگي نشد. زيبايياش بر توانايي بازيگرياش ميچربيد و غير از شاهكار ولز، او را در نقش دختر بدجنس «همه چيز درباره ايو» منكيهويچ و زنان معصوم و عاشق «اعتراف ميكنم» هيچكاك و «ده فرمان» سيسيل. ب. دميل به خاطر ميآوريم. او خيلي زود و در سن 62 سالگي درگذشت. اما اورسن ولز... صحبت درباره مهمترين نابغه تمام دوران، نياز به بهانه و دليل ندارد. شايد بزرگترين هنرمند قرن بيستم كه فراتر از يك انسان يا روحيه يا شكل زندگي، مبين راز و رمز و جادو و وهم است. ويژگيهايي كه ميتوانند باعث شاهكار شدن هر اثر هنري شوند. و نكته اصلي همين جا است. وجود ولز. شاهكار خداوند يا طبيعت، با هر تعبيري كه از شكل گيري جهان ماده داريم. براي فهم بهتر هنر، سينما، خلاقيت، ميزانسن و شعور زيباييشناسي، علاوه بر مرور شاهكارهاي ولز، لازم است كه زندگي خود ولز را هم مطالعه كنيم. از تولد سخت و مرگ پدر و مادر در كودكي تا بزرگ شدن در كوچه و خيابان. از سر كار گذاشتن مردم با راديو تا ساخت شاهكارهايي دست نيافتني. از ازدواجهاي مزخرف و آزار زنان تا چاقي و افراط در خوردن الكل و بازي در آگهيهاي دسته چندم تبليغاتي. اورسن ولز كبير، همدليبرانگيزترين عوضي است كه تابحال تاريخ سينما به خود ديده است. يك باهوش لجدرآر كه به قول ديويد تامسون هميشه با جمع سر ستيز داشت اما در خلوتش، بيشتر از هركسي كه فكرش را بكنيد بابت درك نشدن و فهميده نشدن، زجر ميكشيد و دچار شرم و عذاب دروني بود.
پويان عسگري